اشعار رمضانی(2)
شعر | من حاضرم قسم بخورم دوست داریام
بیچاره میشوم اگر از من جدا شوی، یا لحظهای مرا به خودم واگذاریام.
باشگاه نویسندگان خبرگزاری رسا | مریم سقلاطونی
«یا حبیب من لا حبیب له»
کابوس نیست این که من از خود فراریام
عین خودِ عذاب شده بیقراریام
لب تشنهتر ز بوتهی خشکیده در کویر
چشم انتظار بارش ابر بهاریام
در شأن کبریایی تو نیست ای خدا
راضی شوی که خلق ببینند خواریام
تو مهربانترینی و آقاتر از همه
بگذر ز من! بهحق همین اشک جاریام
بیچاره میشوم اگر از من جدا شوی
یا لحظهای مرا به خودم واگذاریام
آنی مرا رها کنی از دست رفتهام
محبوب من! به دست چه کس میسپاریام؟
با آنکه در گناه و بدی غوطهور شدم
من حاضرم قسم بخورم دوست داریام...
ای یار آنکه جز تو ندارد رفیق و یار
میخواهم از تو با همه شرمساریام
لایمکن الفرار... مبادا خدای من!
یک آن مرا به حال خودم واگذاریام
/918/ت302/س
ارسال نظرات